پریشان گویی های یک انسان

شاید آرام ام کند نوشتن،برای خواننده ای که نیستی

پریشان گویی های یک انسان

شاید آرام ام کند نوشتن،برای خواننده ای که نیستی

کاش رویا هایم را باور کنم

کاش آنقدر ساده بودم تا رویا هایم را باور کنم،مانند کودکی که پدرش قوی ترین پدر دنیاست، مانند مرد شبکاری که زنش پاک ترین زن دنیاست ، مانند مومنی که خدایش بزرگ ترین خدای دنیاست ، آه چقدر دردناک است... دردناک است که بدانی اطرافت حیواناتی زندگی میکنند که دوست داشتنشان هم تنها برای بقای خودشان است. همیشه برایم سوال بود چه تفاوتی است میان انسان های شهرنشین و حیوانات وقتی هدف تمامشان بقاست،چه چیز متمازشان میکند ، چه چیز دیگری را برجسته تر میکند.

هر چیز در هرکدام هست در دیگری هم دیده میشود؛خشم ، غرور ، حسادت ، درد ، شهوت ، عشق ، فداکاری ، هوش ، جفت ، قلمرو و هرچیز دیگری ، و اما پاسخم را در نوشته های فروید یافتم ، "انسان حیوانی است با کمی پیچیدگی بیشتر" و دیگر هیچ توقعی ندارم...


امیر محسن آبادی


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.