شادی ام پشت دیش ممنوعه،اشک های کنار سیگارم
بوف کور همیشه غمگینی تووی مغز همیشه بیمارم
عاشقی کردم و نمیخواهند، ابن منصور روی خونین را
عاشقی کردم و نمیفهمند ،منطقم را دو پای چوبین را
گور بابای هرکی دورم زد گور بابای هرکی گفت هستم
گور بابای فلسفه منطق، پیک پنجم رسیدو من مستم
روز و شب برف و برف میبارد، این زمستان سرد طولانی ست
کودکی هایمان مزخرف بود، هیچ موجود مهربانی نیست
بغض،گریه،طناب دار و تیغ،آخر قصه ام چه خواهد شد
دیو آمد جوانی ام را برد، هرچه او خواست و نباید شد...
امیر.م