پریشان گویی های یک انسان

شاید آرام ام کند نوشتن،برای خواننده ای که نیستی

پریشان گویی های یک انسان

شاید آرام ام کند نوشتن،برای خواننده ای که نیستی

یوسف اگر برادر نداشت پدر داشت...

مردی هستم در ابتدای جوانی

مردی تنها که تمام وسعت پشتش خالیست

مردی که تمام روز را میدود و تمام زندگی را و تمام کاستی ها را

.

.

.

مردی هستم در ابتدای جوانی

میان افسرگی های زنی میانسال

مردی که خستگی های یک زندگی بیست و چند ساله بر شانه هایش سنگینی میکند

مردی که هرشب ، تمام حرف هایش را لابه لای دوسیبش دود میکند

و زندگی همچنان در پوچی خود فرو میرود...


امیر.م



ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار اند

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار اند

                     

        تا تو را یا که مرا آه... ولَش کن خوبی


شکر مویت که دو چشمان تو بارانی نیست

                          

        من خرابم ، متلاشی شده ام ، کاش کنارم بودی...


امیر.م

زیستن سخت است اما...

زندگی کردن سخت است،اینکه بی اختیار بیایی و انتخابی در کار نباشد،اینکه آزاد نباشی برای قبول آمدنت ،اینکه کسی نپرسد میخواهی برو نمیخواهی نرو .

اما سخت تر از این ها زیستن کنار کسانی است که با وجود اسارت خود در جبر طبیعت،همین آزادی شخصی ات را بگیرند، جای ات بیندیشند،جای ات تصمیم بگیرند،جای ات لذت ببرند و اگر اعتراض کنی جای ات را پر کنند.


امیر.م